اهمیّت رضا شهابی بودن …
پریسا نصرآبادی: طی چهارسال گذشته، این بار چهارم است که رضا شهابی زکریا دست به اعتصاب غذای طولانیمدت میزند. یعنی به طور متوسط هر سال یک مرتبه تنِ فرسوده و بیمارش را ابزار اعتراض و مبارزه در درون زندان کرده و پای خواستههایش سختجانی کرده است؛ آنهم به بهای تسریع فرایند اضمحلال بدن در بطن میانسالی. و نیاز به گفتن هم ندارد که این امتناع متناوب از دریافت آب و غذا و حائل کردن تن در متن مبارزه / مقاومت درون زندان، تا چه حد از برخی مواردِ مشابه آن متمایز است؛ منظور نمونههاییست که بیشتر شمایل یک رژیم غذایی حسابوکتاب شده و زیر نظر پزشک و در پرتو کلان رسانههای حامیشان را تداعی کردهاند تا به خدمت گرفتن تاکتیکی مبارزاتی برای دستیابی به یک حق ابتدایی. بهویژه گاه ژستهای کاریکاتورگونهای را رقم زدهاند که عملاً نتیجهای جز مخدوش کردن سنّتهای مقاومت و رزمندگی درون زندان را در پی نداشته است.
باری، رضا شهابی، چهار مرتبه «مرتکب» اعتصاب غذای درازمدت شده است:
بار نخست (آذر ۸۹) در اعتراض به بازداشت غیرقانونی و نامشخص بودن دلیل دستگیری و بلاتکلیفی پروندهاش دست به اعتصاب غذا زد، که در ادامه به درخواست همقطارانش در سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی اعتصاب غذای خشک خود را به اعتصاب غذای تَر تغییر داد و سپس با ارسال پروندهاش به دادگاه انقلاب و دستیابی به هدف کوتاهمدتِ خود در زندان، به اعتصاب غذا پایان داد.
بار دوم (آذر ۹۰)، زمانی که رضا شهابی در اعتراض به بلاتکلیفی ۱۹ ماهه، ادامهی بازداشت و شرایط ناگوار جسمانیاش در زندان دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از سی روز و تنها پس از موافقت مسئولان زندان با انجام عمل جراحی زیر نظر خانوادهاش و به درخواست مصرّانهی فعالین و تشکلهای کارگری به اعتصاب غذای خود پایان داد.
بار سوم (آذر ۹۱) مجدّدا دست به اعتصاب غذای تَر و دارو زد و اعلام کرد که تا رسيدن به خواستههایش، از جمله مداوای کامل در خارج از زندان، به اعتصاب خود ادامه خواهد داد. نهایتاً پس از ۲۳ روز اعتصاب غذا، شهابی به مدّت پنج روز به مرخصی آمد و به اعتصاب خود پايان داد.
اکنون بار چهارم است. رضا شهابی در اعتراض به تبعید غیرقانونی خود از زندان اوین به زندان رجاییشهر، و در جهت پافشاری بر درخواست مرخصی درمانی خود، بیش از چهل روز است که در اعتصاب غذا به سر میبرد. در اطلاعیه شماره ۷۱ کمیته دفاع از رضا شهابی آمده است که او چندین مرتبه از هوش رفته است و بیش از پانزده کیلو وزن کم کرده؛ در پی انتقالاش به بیمارستان سِرُمی هم به او تزریق کردهاند، اما همچنان در اعتصاب غذاست. «صادق، جسور و سرسخت» است؛ اینها عیناً همان کلماتیست که رفیقمان شاهرخ زمانی برای توصیفاش به کار می گیرد.
شهابی در نامهای که خطاب به دادستان تهران در روز چهاردهمِ اعتصاب غذایش نوشته است، میگوید که «تنها سرمایهام را که سلامتی میباشد در معرض خطر گذاشتم و برای اثبات حقانیتام و رسیدن صدای مظلومیتام به گوش مسئولان و مردم آزادیخواه و نهادهای بینالمللی دست به اعتصاب غذا زدم»۷.
اکنون شهابی در هفتهی ششم اعتصاب غذایش است. به تایید متخصّصان، از هفتهی ششم به بعد، آسیبهای جبرانناپذیری به بدن وارد میشود. او یگانه داراییاش در زندان یعنی تناش را وسط گود مبارزه و مقاومت علیه سرکوب و فشار گذاشته است، تا با جسارت هرچه تمامتر به تمام کسانی که صدای او را میشنوند یادآور شود که با وجود تمام موانعی که در زندان برای احقاق حقوق بدیهی و پایهای خود دارد، اما از تنها روزنهای باقیمانده رویگردان نیست و مکرّر دست به خطر میزند. این خطر اما میرود که به نقطهی غیرقابل بازگشتی برسد. به شهادت رفیق دربندمان شاهرخ زمانی که تا پیش از انتقال رضا شهابی در کنار او بوده، خطر مرگ در کمین است و این امر دور از ذهنی نیست.